بابام با کلی‌ دعوا که : این شیر‌های گرونو که میگیرم
چرا نمیخورین خراب میشه می ریزیم دور !؟
برگشتم میگم : شیر کاکائو بگیر …
میگه : نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم :|
یعنی دیکتاتوری خاموشو به معنی واقعی به مرحله ظهور رسونده !

مردي قصد خودكشي داشت به بالاي صخره بلندي رفت و طنابي به گردنش انداخت و آن را به صخره بست،مقداري سم خورد و خود راآتش زد وخود را پرت كرد ودر همان حال به سمت سر خود شليك كرد.تير به خطارفت و  طناب را قطع كرد مرد كه از حلق آويز شدن نجات يافت به داخل آب افتاد و آتش خاموش شد و استفراغ سم را از بدن او دفع كرد.ماهيگيري اورا  ديد و از آب زنده بيرون آورد.مرد به بيمارستان طالقانی منتقل شد و در آنجا بعلت نبود امكانات درگذشت.

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره...
حالا داری بایکی صحبت میکنی،یه چی کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تودهنت...

میگما، چه باحال میشد دخترا ب جای پسرا میرفتن خواستگاری، بعد پسرا با سیبیل چادر سفید گل منگولی سر میکردن، بلدم ک نیستن درست حسابی چایی بریزن، یکیو کمرنگ میریختن یکیو پررنگ، یکیو نصفه، یکیو تا خرخره پر، بعد با دستای لرزون جلو ما چایی تارف میکردن، ما هم چندشمون میشد از این وضع، همونجا بلند میشدیم مجلسو میپاچوندیم ب هم، میرفتیم، پسرای بیچاره میموندن تو خماری،های های گریه میکردن،میترشیدن، ما هم هار هار بهشون میخندیدیم
خو چیه؟ فانتزیه دیگه

یه دختر 28ساله هستم. قدم حدود 179 هست وزنم 116 کیلو.میدونم خیلی چاقم.موقعیت اجتماعی خوبی دارم و رییس یک شرکتم و پدرم هم خیلی ساپورتم میکنه. ولی هیچ پسری نمیاد سمتم. می خوام بدونم آیا پسرا از دخترای چاق متنفرن؟؟
کامنتای نوشته شده:

► جاي اين كه پدرت ساپورتت ميكرد ، ساپورت پات ميكرد الان مشكلت حل ميشد  

► غلط کرده هر کی متنفره!! غلط کرده کسی که نمیاد سراغت تو حسین رضازاده منی   

► ناموسن تو پول داشته باش من نوکرتم ١١۶ که سهله ۶١١ کیلو باش اصن !!!  

► سرندپیتی من کیه!!  


► متنفر نیستند ولی تا لاغر هست فیلی مثل شما چرا  

► من الان فکر میکنم عاشقت شدم

► ادرس بده الان میام ! به همین سوی شب قسم ! کی گفته تو چاقی , تو نیمه ی گمشده ی خودمی !  

► نه مهم پوله که تو داری خداروشکر.بقیش با ی زن دیگه حل میشه

اينايى که ميگن ما ميريم فيسبوک فقط واسه تبادل اطلاعات....
اينا همونايى هستن که ميرن تايلند فقط واسه ديدن مناظر طبيعى!!!! ؛ )

با این زبون

..........♨  ﺷﺎﯾـــــَــ↶ـــــــﺪ  ♨...........
.....↞ﺗــــــﻮ ﺩُﻧـــﯿﺎے ﻣِﺠـﺎﺯﯾـــٰــــــــــتــ௹....
                      فــــ‌ِرنداتـ✔
                  ﻻﯾــــــڪاتــــ ✔
                    ڪﺎﻣﻨﺘــــﺎتـ✔
                 ﻋِﺸقـــــــٰـــــاتـ✔

☜ ﺍﺯ ﻣــٰـــﺎ ﺑﯿــــــٰــ௹ــــــﺸﺘـَﺮ ﺑﺎﺷـــــــــہ☞
    ✔ﺍﻣـــــﺎﺍﺍﺍﺍ ﯾـــــــﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷــــــــــہ✔
       ✘ﻧــــِـــــﺘِﺖ ﻗَﻄـﻊ ﺷـــــــــــــہ✘
              ⇚ﻫﯿـﭽـــــــــــــــــے⇛
⇚ﻧﯿﺴﺘـــــــــــــــــــــــــے مـَـــــــشتـے⇛

             هـــــــــِـــــــــــــــــہ♥

یه اراکی میره مسابقه 20 سوالی شرکت میکنه و ایجوری که شنفتیم اطلاعات مجری مسابقه خیلی پایین بوده و همشعریمون یه خورده ازش دلخور شده!
مو داستانشا برتون تریف میکنوم و شوما قضاوت کنید که حق با کی بوده؟!
اراکی: پرندیه؟
مجری: بلــــه
اراکی: کــَــپوعه؟
مجری: کپو دیگه چیه؟
اراکی: یه چی بین مـَــلوچ و غــِــلاغه!
مجری: ملوچ دیگه چیه؟
اراکی: یه چی بین کــَـفتـِـر چاعی و غلاغ جــُــرره!
مجری: غلاغ جرره دیگه چیه؟
.
.
اراکی: باع! عاتیشکی مگه قرار نی مو از شوما سوال کنوم؟!
مجری: عاتیشکی یعنی چی؟
اراکی: یه چی بین مـَعــدزما و کـوله تـِغن

مرد مست به خانه آمد
آنقدرمست بودکه گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت راندیدوبه گلدان خوردوگلدان شکست
پیش خودش گفت حتمازنم فرداواسه گلدون کلی دادوبیدادمیکنه همونجاخوابش بردصبح که ازخواب بیدارشد یادداشتی راروی یخچال دید:عزیزم صبحونه موردعلاقتوروی میزچیدم الانم رفتم بیرون تابرای ناهارموردعلاقت چنتاچیزبخرم دوست دارم عشقم”
مردباتعجب ازپسرش پرسید این یادداشت چیه چرامامانت ناراحت نشده
پسر گفت دیشب که مست بودی مامان بغلت کرد بذارتت روتخت توعالم مستی گفتی خانم به من دست نزن من متاهلم...
”بسلامتی همچین مردایی”