این وبلاگ کاملا18+ وشخصی مییباشد و فقط برا خودمو دوستامه اگه از طرف من دعوت نشدین لطفا همین الان این وبلاگ و ترک کنین
این وبلاگ کاملا18+ وشخصی مییباشد و فقط برا خودمو دوستامه اگه از طرف من دعوت نشدین لطفا همین الان این وبلاگ و ترک کنین

حیف نون چهار تا مهمون داشت

میرسه خونه خانومش چایی میریزه قندشون تموم شده بود

میگه خانوم نگران نباش شما چایی هارو بزار تو سینی من حلش میکنم

چایی ها رو تلخ میبره جلو مهمونا میذاره میگه خانوومم سه تا ازین چایی ها رو شیرین کرده یکی هم تلخه ببینیم قسمت کی میشه فردا شب خونش جم شیم

هیچی دیگه هرچهارتاشون چایی تلخ خوردن کسی هم صداش در نمیاد


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 12:5 :: توسط : سعید حبیبی

من دیگه عادت کردم

که به سوراخ بگن سولاخ

یا به قفل بگن قلف

یا به سطل بگن سلط

ولی دچارنوسان مغزی شدم  زمانی که

دختره تو سبزی فروشی به کرفس گفت گلبز


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:52 :: توسط : سعید حبیبی

واسه دوس دخترم میخواستم دستکش بخرم

فروشنده دختر بود گفت سایز دستش چیه؟

گفتم نمیدونم:خانومه دستشو گذاشت روی میز

گفت از دست من کوچیکتره؟یا بزرگتر؟

دستمو گذاشتم رو دستش .گفتم همینقدره

ا عشوه گفت چیز دیگه ای نمیخواین

گفتم چراااااااا

یه ست کامل لباس زیر

سایز هیچکدووومم نمیدونم.....خنده


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:48 :: توسط : سعید حبیبی

نبردی شد اغاز بین دو تن

یکی لر دگر رسام پیلتن

 

رستم:چنانت بکوبم بگرز گران

ک دیگر نیایی به مازندران

 

لر:تو گوه میخوری رستم نره خر

تو از قدرت لر نداری خبر

کنم من رها بادی از معده ام

که سوزد همه باسن و روده ام

که بویش جهان را دگر گون کند

همه سرکشان را پراز خون کند

 

رستم:برو خدا شفات بده


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:36 :: توسط : سعید حبیبی

مریض بودم ماردم داشت داروهامو میداد ک بخورم

داداش موچیکم اومد

گفت منم ازینا میخوام

مامانم گفت :الهی مادر برات بمیره

اینا پی پیه اینارو داداش باید بخوره

اونم قانع شدو رفت


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:27 :: توسط : سعید حبیبی

درسته دخترای امروزی نمیتونن مثل مادراشون اشپزی کنن

ولی انصافا اباباهاشون بهتر قلیون میکشنلبخند


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:22 :: توسط : سعید حبیبی

به لره میگن ارزوت چیه؟

میگه:یه لامبورگینی بخرم

پشتش بنویسم عاقبیت فرار از مدرسه

برینم به کل اموزشو پرورش


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 11:20 :: توسط : سعید حبیبی

شوهز:خانوم بیا بریم پارک بازی کنیم

زن:چی؟؟؟ تو فکرمیکنی من چاقم

شوهر:خب !! نمیخوای نیا

زن: یعنی منظورت اینه من تنبلم؟

شوهر:آروم باش خانوم

زن:یعنی من عصبی ام؟

شوهر :نه منظورم این نبود.

زن:پس منظورت چی بود؟

شوهر: خوب! پس من خودم تنها میرم

زن: تنهااا؟چرا تنها؟باکی قرار داری؟

شوهر:اصلا غلط کردم هیچ جا نمیریم

زن: مگه من مسخره توام

وتلاش برای شناخت این جنس عجیب(مونث) همچنان ادامه دارد


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب: , :: 9:46 :: توسط : سعید حبیبی

یه طوطیه همش به صاحبش فحش میداده

صاحبش یه پارچه برا تبیه میندازه رو قفسش

دو روز ازطوطی صدایی در  نیومد

صاحبش نگران میشه

گوشه ی پارچه رو کنر میزنه

....................................

طوطی میگه. دیدی فحش میخوایلبخند

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, :: 9:28 :: توسط : سعید حبیبی

صفحه قبل 1 ... 31 32 33 34 35 ... 36 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سلام به وبلاگ من خوش آمدید این وب سایت فقط به دلیل ایجاد یه حس خوب در دوستان گلم حتی به اندازه یه ثانیه ایجاد شده همینو بس واین وبلاگ جنبه عمومی نداره و کسی ک دعوت نشده لطف کنه وبلاگو ترک کنه
موضوعات
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جک و خنده و آدرس langarlol.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 4583
تعداد مطالب : 359
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content