پسر: عزیزم فردا روز عروسیمه خودت میدونی چقد دوستت دارم ولی سرنوشته دیگه نشد بهم برسیم، دختر: با چشمایی پر از اشک دستاشو گرفتو گفت: حالا که سرنوشت مارو بهم نرسوند منو به داداشت معرفی کن همون که زانتیا داره...!!!
سلام
به وبلاگ من خوش آمدید
این وب سایت فقط به دلیل ایجاد یه حس خوب در دوستان گلم حتی به اندازه یه ثانیه ایجاد شده همینو بس
واین وبلاگ جنبه عمومی نداره و کسی ک دعوت نشده لطف کنه وبلاگو ترک کنه
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جک و خنده و آدرس langarlol.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.